Web Analytics Made Easy - Statcounter

قتل / او یک جانی بود، چطور توانست به چشمان پدر و مادرم نگاه کند، یک سال در خانه برادرم زندگی کرد، خانه کسی که به قتل رسانده بود و جسدش را با قساوت در حمام همین خانه مثله کرد. این جانی باید به سزای اعمالش برسد. این ها صحبت های جوانی است که بعد از یک سال مفقودی برادرش متوجه شد، توسط شاگردش به قتل رسیده است و جسد او به شکل دهشتناکی تکه تکه و در بیابان به آتش کشیده شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آشنایی قاتل و مقتول از طریق سایت دیوار

برادر علی اکبر یوسفی به خبرنگار رکنا گفت: شغل ما گچکاری است.  یک سال پیش علی اکبر که 29 سال سن داشت از طریق سایت دیوار با پسر جوانی به نام صادق  آشنا شد و بعد از گرفتن مدارکش او را به عنوان کارگر استخدام کرد.

صادق در روستایی در جاده کلات زندگی می کرد و محل زندگیش از مشهد دور بود. برادرم خانه ای که خودش ساخته بود در اختیار او گذاشت تا شب ها سر پناهی داشته باشد. هر روز صبح با موتور سیکلتش از خانه پدری به دنبال شاگردش می رفت و با هم به سرکار می رفتند و شب هم اول او را می رساند و بعد به خانه می آمد.

راز گمشدن علی اکبر

17 بهمن 1398 علی اکبر به عادت هر روز صبح به دنبال صادق رفت تا با هم به سر کار بروند. شب شد و برادرم به خانه برنگشت . هر چه با گوشی همراه او تماس می گرفتیم خاموش بود. فردای آن روز ساعت 9 صبح به خانه ای که شاگردش در آن اقامت داشت رفتم، با خودم گمان می کردم شاید شب دیر وقت رسیده و همان جامانده باشد، هر چه در زدم کسی در را باز نکرد.

دوباره نزدیک ساعت 11 صبح به آنجا رفتم، از پشت در دیدم که موتور برادرم زیر پله است. خوشحال شدم و با خودم گفتم که حتما برگشته است، زنگ زدم، در باز شد، داخل خانه که شدم شاگردش تنها بود. سراغ برادرم  را گرفتم .

شاگردش گفت: دیشب موتورعلی اکبر خراب شد. موتور و کارت عابربانکش را به من داد تا به تعمیر گاه ببرم و برای خودم هم پول واریز کنم، من هم 600 هزارتومان دستمزدم را کارت به کارت کردم. علی اکبر هم به خانه دوستش رفت.

باور این حرف ها برای برادر علی اکبر سخت بود، او برادرش را به قانونمندی و نظم می شناخت و باور نداشت که خودش کارت عابربانکش را به صادق داده باشد.

بعد از ظهر همان روز پدر و برادر علی اکبر،  به همراه صادق و دوستی که شاگردش ادعا می کرد شب به خانه او رفته است به کلانتری رفتند و در نهایت با انتقال پرونده به آگاهی از این 2 نفر شکایت شد. در پی اظهارات این خانواده، پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد و در دایره فقدانی‌های اداره جنایی مورد رسیدگی قرار گرفت. در این یک سال نزدیک به 8 بار از آن ها بازجویی شد ولی هر بار اظهار بی خبری کردند.

درصورتی که هیچ گونه مدرک مستندی برای بازداشت صادق وجود نداشت، او با دستور مقام قضایی آزاد شد و تلاش پلیس برای یافتن سرنخی از مرد گچکار ادامه پیدا کرد.

اعترافات شاگرد گچکار بعد از یک سال

چند روز پیش بعد از پیگیری های پلیس بالاخره صادق اعتراف به قتل کرد و گفت که با نقشه قبلی و با انگیزه پول او را کشته است.

صادق در اعترافات خود گفت: آن روز وقتی علی اکبر وارد خانه شد، با آجر به سر او کوبیدم و گلویش را فشار دادم تا خفه شد. عابر بانک و سوئیچ موتورش را برداشتم.

جسد را به حمام بردم و آن را قطعه قطعه کردم و داخل کیسه انداخته و به بیابان های جاده کلات بردم و در آنجا آتش زدم و در آخر جسد سوخته و تکه تکه شده را زیر نخاله ها در بیابان دفن کردم و گوشی همراهش را خاموش کردم.

با کشف بقایای جسد توسط عوامل صحنه جرم و با صدور دستوری ویژه از سوی قاضی پرونده، صادق برای انجام تحقیقات بیشتر و رسیدن به زوایای پنهان این جنایت هولناک در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت و  بررسی‌ها در این باره ادامه دارد.

پرونده قتل در دست بررسی است

برادر علی اکبر بعد از تعریف کردن این جنایت تکاندهنده بغض کرد و گفت: چطور توانست به چشم های پدر و خانواده من نگاه کند، او نان و نمک ما را خورده بود، او فقط به خاطر 600 هزار تومان برادر من را به شکل فجیعی کشت، او باید به جزای اعمالش برسد ، همان بلایی که به سر برادرم آورد باید سرش بیاید.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

منبع: رکنا

کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قتل مفقودی گمشدن جسد قتل اخبار حوادث زندگی جسد اعتراف به قتل حمام تکه تکه گچکار سهام عدالت قیمت خودرو کرونا کرونا دختر مرد تجاوز قتل فیلم مادر قیمت ایران کرونا ویروس برادر علی اکبر یک سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۳۱۱۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم

همشهری آنلاین - حوادث: ظهر بیست و ششم فروردین‌ ماه، اهالی کوچه‌ای در خیابان گاندی صدای مشاجره زن و مردی جوانی را از داخل کوچه شنیدند. در جریان این درگیری، مرد جوان دیوانه وار با چاقو، به زن جوان ضربه زد و سپس از آنجا گریخت. شاهدان این صحنه هولناک با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که آمبولانس رسید، زن جوان به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. در این شرایط گزارش این حادثه به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شدند.

بررسی‌های اولیه از این حکایت داشت که مقتول، زنی‌37 ساله بود که با 20 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که قاتل فردی آشنا بود و این دو ظاهرا قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما به درستی مشخص نبود که علت درگیری آنها در خیابان چه بوده است.

دستگیری در کلبه جنگلی

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، جست و جو برای دستگیری عامل جنایت را آغاز کردند. آنها در گام نخست به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند و به این ترتیب هویت قاتل شناسایی شد. خانواده مقتول می‌گفتند که وی از چند ماه قبل با جوانی به نام یاسر در ارتباط بوده و آنها قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما چند وقتی می شد که با هم دچار اختلاف شده بودند.

در این شرایط بود که ماموران راهی محل زندگی یاسر در پایتخت شدند اما او ساعتی پس از جنایت، وسایلش را جمع کرده و با یک چمدان از خانه گریخته بود. با این حال جست و جو برای یافتن مخفیگاه وی آغاز شد تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه او در یکی از روستاهای استان گلستان به دست آمد. متهم در یک کلبه روستایی مخفی شده بود که ماموران با هماهنگی قضایی راهی آنجا شدند و وی را دستگیر کردند.

متهم جوان پس از انتقال به پایتخت، به قتل زن جوان اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.

نمی دانستم قاتلم

مرد جوان در تمام این چند روز خودش را در روستای جنگلی حبس کرده بود و از ترسش جرات نمی کرد به داخل شهر برود یا وارد فضای مجازی شود. هرچند به گفته خودش هرگز تصور نمی کرد که زن مورد علاقه اش را به قتل رسانده و تبدیل به قاتل شده است. گفت و گو با یاسر را می خوانید.

انگیزه ات از قتل زن موردعلاقه ات چه بود؟

من نمی خواستم شهرزاد را بکشم و ناخواسته تبدیل به قاتل شدم. خدا می داند که چقدر ناراحتم و هر شب خودم را سرزنش می کنم که ای کاش آن روز چاقو همراهم نبود. در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته تبدیل شدم به قاتل.

با شهرزاد چطور آشنا شدی؟

5 ماه قبل در یک کافه او را دیدم و در همان نگاه اول عاشقش شدم. رفته رفته رابطه ما عمیق تر شد تا جایی که به او پیشنهاد ازدواج دادم. چون شهرزاد همان زنی بود که من همیشه در رویاهایم تصورش می کردم.

اما در نهایت جانش را گرفتی؟

متهم اشک می ریزد و ادامه می دهد: پشیمانم،‌خیلی هم پشیمانم. اشتباه کردم،‌ ای کاش خدا به ما فرصت بازگشت به عقب و اصلاح اشتباهات بزرگمان را می داد.

برگردیم به روز حادثه ، چه شد که جان شهرزاد را گرفتی؟

شهرزاد این اواخر رفتارش با من سرد شده بود. دیگر تماس هایم را پاسخ نمی داد. جواب پیامک هایم را یک خط در میان می داد. می دانستم که دیگر نمی خواهد با من باشد. تا اینکه یک روز آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت قصد دارد به این رابطه پایان بدهم. احتمال دادم پای شخص دیگری در میان است چون قرار بود با هم ازدواج کنیم اما به یکباره اخلاق و رفتارهایش تغییر کرده بود. روز حادثه با او قرار گذاشتم و می خواستم هر طور شده موبایلش را بگیرم تا آن را بررسی کنم. اما شهرزاد مقاومت می کرد. در نهایت موبایلش را گرفتم و شهرزاد به دنبالم امد تا آن را پس بگیرد. چاقو را برده بودم او را بترسانم و بتوانم با تهدید رمز گوشی را بگیرم.قصدم این بود که فقط بفهمم که آیا شهرزاد به من خیانت می کند یا نه؟ اما او می خواست گوشی را بگیرد و نمی دانم چه شد که از شدت عصبانیت چند ضربه به او زدم. اما تا روزی که دستگیر شدم نمی دانستم شهرزاد فوت شده است.

پس چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. یک درصد احتمال می دادم که او زنده نماند و من قاتل شده بودم. به همین دلیل فرار کردم و در این چند روز سعی کردم بیرون از خانه آفتابی نشوم. حتی گوشی موبایل ها را هم خاموش کرده بودم. با این وجود مخفیگاهم توسط پلیس لو رفت و بعد از دستگیری آنچه که می ترسیدم سرم آمد؛‌شهرزاد جان باخته و من تبدیل به قاتل شده بودم.

کد خبر 848122 برچسب‌ها تهران قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • گفتگوی اختصاصی وحید سلیمانی با اسطوره فوتسال ایران محمدرضا حیدریان درخصوص تیم ملی فوتسال
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش
  • نونزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • نکوداشت اکبر زنجان‌پور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
  • جایزه‌ای به نام اکبر زنجانپور اهدا شود/آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • بخشش عجیب‌ در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
  • پخش گفتگوی اختصاصی با همسر شهید طهرانی مقدم از شبکه خبر
  • عجیب‌ترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
  • وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!